کد مطلب: 47797

دانلود سریال تاسیان | بازیگران سریال تاسیان | تاسیان قسمت ۱۶

دانلود قسمت 16 سریال تاسیان + لینک

خلاصه سریال تاسیان: امیر و شیرین در روزهای پرتلاطم دهه پنجاه ایران پیش رابطه عاشقانه‌ای را با هم آغاز می‌کنند.

دانلود قسمت 16 سریال تاسیان + لینک

تاسیان دومین تجربه کارگردانی تینا پاکروان در شبکه نمایش خانگی یک درام تاریخی عاشقانه دیگر است که در زمستان 1403 از پلتفرم فیلیمو پخش می‌شود. 

دانلود قسمت 16 فصل 1 سریال تاسیان

خلاصه داستان سریال تاسیان

داستان سریال تاسیان را می‌شود تعریف کرد ولی آن را اسپول هم نکرد. داستان عاشقیت تاسیان در مهر ۱۳۵۶ آغاز می‌شود. در این دوران پرتلاطم سیاسی و اعتقادی، عشق میان خسرو، یک مأمور ساواک و شیرین، دختر یک کارخانه‌دار مشهور که به اتهامی سیاسی در دانشگاه تهران گرفتار شده، شکل می‌گیرد. این عشق در شرایطی خاص و ملتهب ادامه پیدا می‌کند و چالش‌های بسیاری را برای دو عاشق پدید می‌آورد…

زمان پخش و تیزر سریال تاسیان

جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ اولین قسمت سریال تاسیان به کارگردانی تینا پاکروان از فیلیمو پخش شد. تعداد قسمت های این سریال پس از پخش، همین‌جا منتشر می‌شود ولی بدانید تعداد قسمت‌های آن بیش از ۲۰ قسمت است.

سریال تاسیان

فهرست عوامل و بازیگران سریال تاسیان

تینا پاکروان کارگردان و نویسنده سریال است. هوتن شکیبا (در نقش امیر یوسفی‌نیا/ خسرو)، بابک حمیدیان (در نقش جمشید نجات)، مهسا حجازی (در نقش شیرین نجات)، صابر ابر (در نقش سعید)، پانته‌آ پناهی‌ها (در نقش هما نجات) و نازنین بیاتی (در نقش مریم سامان) بازیگران اصلی سریال تاسیان هستند.

با حضور افتخاری مهران مدیری (در نقش دکتر رجب‌زاده)، محمدرضا شریفی‌نیا (در نقش رضا یوسفی‌نیا)، مجید مظفری (در نقش رئیس)، شهرام قائدی (در نقش محسن) و عاطفه رضوی (در نقش شکوه).

محمدرضا غفاری (در نقش شهرام سالار)، مجید یوسفی (در نقش امید یوسفی نیا)، رضا بهبودی (در نقش منوچهر سامان)، نسرین نصرتی (در نقش قدسی)، امیرحسین صدیق (در نقش رئیس چاپخانه)، پوریا شکیبایی (در نقش نادر)، افشین حسنلو (در نقش بابک)، محمد شیری (در نقش جعفر)، مائده طهماسبی (در نقش نازی)، محمد عاقبتی (در نقش دایی شهرام)، خشایار راد (در نقش پدر سعید) و احمدرضا هاشمی (در نقش آرش) و با معرفی بنفشه ریاضی (در نقش سپیده)، دنیز دانش‌صمدی (در نقش پری آشتیانی) و مری کاترین (در نقش ژانت) از دیگر بازیگران این سریال تاریخ معاصر هستند.

درباره تینا پاکروان کارگردان سریال

تینا پاکروان که فعالیتش در سینما را از تولید و تهیه‌کنندگی و دستیاری کارگردانی آغاز کرد و بعد با ساخت فیلم‌های سینمایی از جمله نیمه شب اتفاق افتاد و خانوم و لس آنجلس تهران خود را در مقام کارگردان ثابت کرد پا در عرصه سریال سازی گذاشت و با ساخت سریال پر مخاطب و خوش ساخت خاتون که سریال پرزحمت و تاریخی بود نشان داد روایتگری از تاریخ را نیز به خوبی بلد است. حالا پاکروان که علاقه‌ زیادی به روایت‌های عاشقانه دارد سراغ داستانی عاشقانه در تاسیان رفته است.

تاسیان

درباره هوتن شکیبا

هوتن شکیبا ستاره این روزهای سینما و نمایش خانگی ایران که ثابت کرده است از پس هر نقشی بر می‌آید به جرات می‌توان گفت گزینه اول هر کارگردانی برای نقش عاشق‌پیشه‌هایی است که نگاه نافذ آن‌ها می‌تواند دل معشوق را آب کند. بازی‌های بی‌نظیر او در فیلم‌های شبی‌ که ماه کامل شد و ملاقات خصوصی و سریال رهایم کن جای خود را در دل مخاطب باز کرد. به نظر می‌رسد باید منتظر هنرنمایی جذاب دیگری از او در تاسیان باشیم.

تاسیان یعنی چه؟

کلمه تاسیان ریشه گیلکی دارد. کلمه‌ای که سرشار از اندوه و بغض و دوری و جدایی است. تاسیان یعنی حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می‌دهد. از جمله تعاریفی که برای این واژه آورده‌اند یعنی؛ دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن، دلتنگی و بی‌قراری غریب، غم فزاینده و ویران‌کننده.

البته باید بدانید تاسیان نام کتابی از شاعر مشهور ایران، امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی (سایه) است و دربرگیرنده ۸۷ اثر از او در اوزان نیمایی و قالب‌های غیرکلاسیک است که در سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۸۰ سروده شده. مهدی یزدانی خرم در تعریف این واژه نوشته: «گویا به حالتی می‌گویند بعد از مرگ، سکراتی که بعد از رها شدن جان، انسان به آن دچار می شود. شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی. منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض». اما به تعریفی شاعرانه‌تر، تاسیان حالتی است که در اولین غروبِ پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، به ما دست می‌دهد. حالتی که به خاطر نبودن اوست. و همین شده ریشه اصلی شعار این سریال عاشقانه: تاسیان می‌شود بی‌تو…

شعر تاسیان از هوشنگ ابتهاج

خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود بر خواهد گشت
ابری هست به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمین دل آن کودک خرد؟

آری آن روز چو می‌رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی هرگز را
تو چرا باز نگشتی دیگر؟

آه ای واژه شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم آه

آنچه دیگران میخوانند

دیدگاه تان را بنویسید

تبلیغات متنی

;