جنایت هولناک در جنوب تهران بخاطر گوشی قسطی | مرد جوان سر قسط سه میلیونی، همسرش را خفه کرد

بامداد ۲۱ اردیبهشت مرد جوان بر سر قسط سه میلیون تومانی موبایل، همسرش را خفه کرد و بعد از جنایت، عذاب وجدان به سراغش آمد و خود را به پلیس معرفی کرد.

به گزارش هفت صبح، اعترافات متهم که کارمند خدماتی مترو است در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود:

همسرم بدون اینکه به من بگوید یک گوشی قسطی خریداری کرده بود به مبلغ ۲۰ میلیون تومان. واقعا در شرایطی نبودیم که همسرم نیاز به چنین گوشی گرانقیمتی داشته باشد.

شب حادثه همسرم گفت چند روز دیگر قسط سه میلیون تومانی گوشی است و باید آن را پرداخت کنیم. من هم اعتراض کردم که در این شرایط برای چی گوشی خریداری کرده که ماهی سه میلیون تومان قسط آن را پرداخت کنیم. سر همین مساله دعوایمان شد و او شروع به داد و فریاد کرد.

برای اینکه هسمایه‌ها متوجه دعوای ما نشوند دستم را روی دهانش گذاشتم که ساکت شود، اما زمانی که دستم را برداشتم متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد.

یک جنایت در جنوب شهر تهران به خاطر گوشی قسطی رخ داد.

به گزارش تسنیم، مرد جوانی که همسرش را به قتل رسانده بود، ساعتی پس از ارتکاب جنایت توسط پلیس دستگیر شد.

عقربه‌ها ساعت 2 بامداد امروز 21 اردیبهشت ماه‌ را نشانه رفته بود که فردی هراسان با مرکز فوریت‌های پلیسی110، تماس گرفت و وقوع قتل زن جوانی در خانه‌ای در خیابان قزوین را به اپراتور گزارش کرد.

به دنبال اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه قاضی موسی رضازاده راهی محل حادثه شدند و جسد زن جوانی را مشاهده کردند که براثر خفگی به قتل رسیده بود؛ بررسی‌های اولیه هم نشان می‌داد که مقتول توسط همسرش قربانی جنایت شده است.

بدین ترتیب قاتل توسط کارآگاهان جنایی دستگیر شد و در همان تحقیقات ابتدایی به جرم خود اعتراف کرد.

گفتگو با متهم

شغلت چیه؟

متهم: 47 ساله و کارمند خدماتی مترو ایستگاه صادقیه هستم. مدت‌هاست با همسرم به‌خاطر مشکلات مالی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنم.

چه شد که با همسرت درگیر شدی؟

متهم: مدتی بود با هم اختلاف داشتیم. بیشتر هم به خاطر قرض‌هایی بود که گرفته بود یا وسایلی که به صورت اقساطی می‌خرید. وقتی به خانه آمدم، گفت که یک گوشی تلفن همراه قسطی خریده و از من خواست تا فردا پول قسطش رو تهیه کنم.

 چه واکنشی نشون دادی؟

متهم: خیلی عصبانی شدم. مشاجره‌مون شروع شد و چند ساعت ادامه داشت.

بعدش چی شد؟

متهم: وقتی بچه‌ها خوابیدن، همسرم گفت دیگه نمی‌خواد توی اون خونه بمونه و می‌خواد بره. خواستم نذارم بره... خیلی خسته و عصبی بودم، هلش دادم روی زمین، بعد گلویش رو گرفتم که ساکتش کنم، اما یهو دیدم دیگه نفس نمی‌کشه...

بچه‌هات اون موقع بیدار بودن؟

متهم: نه، هنوز توی خواب بودن و اصلاً متوجه چیزی نشدن...

ماجرای قتل چگونه لو رفت؟

متهم: پس از ارتکاب جنایت سریع از خانه خارج شدم و موضوع را به یکی از همسایه‌ها گفتم و در خواست کردم تا با پلیس تماس بگیرد.

با دستور قاضی رضازاده، جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.